هنگامی که سخن از تاریخ ایران میرود باید به این نکته توجه داشت که آیا منظور تاریخ اقوام و مردمانی است که از سرآغاز تاریخ تا کنون در مرزهای سیاسی ایران امروزی زیستهاند یا تاریخ اقوام و مردمانی است که خود را به نحوی از انحاء ایرانی میخواندهاند و در جغرافیایی که دربرگیرندهٔ ایران امروز و سرزمینهایی که از دیدگاه تاریخی بخشی از ایران بزرگ (ایرانشهر) بودهاست زیستهاند. گاه تاریخ ایران را از ورود آریاییها (که نام ایران نیز از ایشان گرفته شدهاست) به فلات ایران آغاز میکنند. ولی این به این معنی نیست که فلات ایران تا پیش از ورود ایشان خالی از سکنه یا تمدن بودهاست. پیش از ورود آرییایان به فلات ایران تمدنهای بسیار کهنی در این محل شکفته و پژمرده شده بودند و تعدادی نیز هنوز شکوفا بودند. برای نمونه تمدن شهر سوخته (در سیستان)، تمدن عیلام (در شمال خوزستان)، تمدن جیرفت (در کرمان)، تمدن ساکنان تپه سیلک (در کاشان)، تمدن اورارتو (در آذربایجان)، تپه گیان (در نهاوند) و تمدن مانناییان در کردستان و آذربایجان.کاسیها در (لرستان امروز) ذکر میشود.
نکتهٔ مهم دیگر شناخت وضع مناطق داخلی ایران در زمان شکلگیری و رواج تمدنهای کهن است. یعنی فهم اینکه در زمان تمدنها و دولتهای باستانی چون سومر، کلده، اور، بابل، آشور، اورارتو و نظائر آن، وضع این مناطق داخلی فلات ایران، که مجزا از منطقه مستقیم تحت حاکمیت این تمدنها و دولتها بودهاست، به چه نحوی جریان داشتهاست؟
بحث از منشأ حقوق و تبیین رابطه قواعد حقوقى با مبانى (نیروهاى سازنده) آن از بنیادى ترین مباحث فلسفه حقوق به شمار مى آید؛ زیرا در پرتو آن، از یک سو رابطه حقوق با دین، اخلاق و عدالت به خوبى مشخص شده و معیارى براى ارزش یابى قوانین به دست مى آید؛ و از سوى دیگر، جایگاه انسان در نظام هستى و نیز حقوق و تکالیف او به درستى معیّن خواهد شد.
در این جاست که مکتب هاى گوناگون با دیدگاه هاى متفاوت شکل مى گیرند. جان لاک، فیلسوف نام دار عصر روشن گرى و با نفوذترین نظریه پرداز حقوق طبیعى نوین، بر پایه اندیشه فلسفى ـ سیاسى خاص خود، انسان را «کارگزار و وسیله تحقق مشیّت الهى» مى داند.
در قرآن مجید، نظریه «خلیفة اللهى انسان» مطرح شده است که براساس آن، انسان نماینده خدا در زمین معرفى مى شود. در یک نگاه، هر دو تبیین ناظر به جایگاه انسان و رسالت وى در نظام آفرینش هستند و مى خواهند نقش انسان را در سازندگى و دیگرسازى بیان کنند. اما باید دید بین آن دو چه رابطه اى وجود دارد؟ آیا واقعاً رابطه این همانى برقرار است؟ یا تفاوت هاى عمده اى بین دو نظر وجود دارند؟ و اصولاً انسان مورد نظر جان لاک مى تواند کارگزار مشیّت الهى باشد، یا خیر؟ در این مقاله، ضمن تبیین و بررسى نظریه «خلیفة اللهى انسان» از منظر قرآن و «انسان کارگزار» در اندیشه جان لاک و روى کرد تطبیقى بین آن دو، به پاسخ هاى مناسب دست خواهیم یافت.
یادمان باشد که : او که زیر سایه ی دیگری راه می رود، خودش سایه ای ندارد.
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر
پيامبر(ص) فرمودند : زماني كه خداوند آدم را خلق كرد و از روح خود در وي دميد آدم عطسه كرد .
خداي بزرگ به او الهام فرمود تا بگويد الحمد لله رب العالمين .
پس خداي به او گفت : پروردگارت ترا در رحمت قرار داد .
پس آن هنگام كه فرشتگان بـر او سجده كردند به خود باليد و به پروردگارش عرض كرد آيا آفريده اي از من محبوب تر داري
پس جوابي نشنيد سپس سؤالش را دوباره تكرار كرد . باز هم جوابي نشنيد . براي بار سوم سؤالش را تكرار كرد . باز جوابي نيامد .
آن گاه خـداي بزرگ فرمود : آري آفريده هايي برتر از تو هستند كه اگر آنان نبودند ترا هم نمي آفريدم .
آدم گفت : آنان را به من نشان بده .
پس خداي متعال به فرشتگان حجاب فرمان داد تا پرده ها برگيرند .چون حجاب و پرده ها برگرفته شد .
آدم پنج روح نوراني در بالاي عرش الهي بديد .
آدم گفت : پروردگارا اينان كيستند
خطاب آمد اي آدم ! اين محمد پيامبر من است
و اين علي امير مؤمنان است ( پسر عموي پيامبر و جانشين اوست )
و اين فاطمه دختر پيامبرم است
و اين دو حسن و حسين فرزندان علي و نوادگان پيامبراند .
سپس خداي متعال فرمود : اي آدم اينان فرزندان تواند
آدم بسيار خشنود شد .
آن گاه كه دچار اشتباه و خطا گرديد . آدم گفت :
پروردگارا ! از تو مي خواهم به حق محمد و علي و فاطمه و حسن و حسين تا بيامرزي ام و از من درگذري .
پس خداي مهربان بخاطر اين قسم از او درگذشت .
صاحب كتاب ( در ثمين ) در تفسير آيه شريفه قرآن
فتلقي آدم من ربه كلمات فتاب عليه انه هو التواب الرحيم .
سوره بقره آيه 37
منظور از كلمات نام پنج تن آل عبا است : محمد ، علي ، فاطمه ، حسن و حسين .
آدم ساق عرش را نگاه كرد و نام هاي پيامبر و امامان معصوم را ديد . آن گاه فرشته جبرئيل به او گفت :
اي آدم بگو :
يا حميد بحق محمد
يا علي بحق علي
يا فاطر بحق فاطمه
يا محسن بحق الحسن و الحسين
و منك الاحسان .
اي خداي ستوده بحق محمد
اي خداي برتر بحق علي
اي خداي پديد كننده بحق فاطمه
اي خداي احسان كننده بحق حسن و حسين
و احسان و خوبي تنها از توست .
آدم وقتي نام حسين را ياد كرد ، اشكش جاري شد و دلش خاشع و نرم شد و گفت برادرم جبرئيل در ياد پنجمين دلم شكست و اشكهايم روان شد . فرشته جبرئيل گفت : اين فرزندت مصيبتي خواهد ديد كه همه مصيبتها نزد آن كوچك است .
آدم پرسيد برادرم كدام مصيبت
حسين با لب عطشان كشته مي شود در حالي كه غريب و يكه و تنها است ناصر و معيني ندارد و اگر اي آدم او را ببيني او مي گويد :
وا عطشاه ، و اقله ناصراه .
تا آنجا كه تشنگي بين ديدگانش و آسمان چون غبار دودي فاصله مي افكند و ديگر ديد چشمانش كم سو مي گردد .
پس كسي او را جواب و پاسخي نمي دهد . مگر با شمشير و نوشيدن مرگ . پس آن گاه سر از تن او جدا مي كنند چون گوسفندي كه او را ذبح مي كنند و دشمنان به چادر هاي او حمله ور مي شوند. و سرهايشان و سرهاي يارانشان در ميان شهرها بگردش در مي آيد و در حاليكه زنان اسير و دربند همراه هستند .
پس آدم بسيار گريست چون مادري فرزند از دست داده
تورکون دیلی تک سوگلین ایستکلی دیل اولماز
ئوزگه دیله قاتسان بواصیل دیل اصیل اولماز
تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایران و آدرس ahmadf.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.
کپی برداری از مطالب و طرح این سایت بدون کسب اجازه از صاحب سایت و طرح ممنوع می باشد
طراح قالب : تک تمپ .کام